morbid

mɔɹbɪd


فارسی

1 عمومی:: ویژه‌ ناخوشی‌، وحشت‌ اور، مریض‌، ناخوش‌، ناسالم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. unhealthy or unwholesome: He read about the crime with a morbid interest.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code