داستان آبیدیک

outweigh


فارسی

1 عمومی:: سنگین‌ تر بودن‌ از، مهمتربودن‌ از

شبکه مترجمین ایران

2 سیاسی و روابط بین الملل:: مهم‌تر بودن

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. considerably, easily, far, greatly, heavily, more than, vastly The benefits would surely far outweigh the risks. The advantages of this scheme more than outweigh the costs involved.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code