داستان آبیدیک

overload


فارسی

1 عمومی:: بار اضافی‌، زیادی‌ بار كردن‌، زیاد بار، زیاد پر كردن‌ (تفنگ‌ و غیره‌) گرانبار كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اضافه بار

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb PREP. with Their staff are heavily overloaded with work. PHRASES be heavily/seriously overloaded

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code