دیکشنری
داستان آبیدیک
plashy
plæʃi
فارسی
1
عمومی
::
گلالود، مانند ابگیریا چاله
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PLANTAGO
PLANTAIN
PLANTAR
PLANTATION
PLANTED
PLANTER
PLANTER BOX
PLANTERSHIP
PLANTIGRADE
PLANTLIKE
PLANTS
PLANTS INDIGENOUS TO
PLANUM TEMPORALE
PLAQUE
PLASH
PLASHY
PLASM
PLASMA
PLASMA DESTRUCTION
PLASMA MEMBRANE
PLASMA OSMOLALITY
PLASMAGENE
PLASMALEMMA
PLASMATIC
PLASMIC
PLASMID VECTOR
PLASMIN
PLASMINOGEN
PLASMODIUM
PLASMOLYSIS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید