دیکشنری
داستان آبیدیک
remover
ɹəmuvəɹ
فارسی
1
عمومی
::
رنگ بر، چیزیكهرنگ راحلمیكند، اسباب كش
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REMOTENESS
REMOTION
REMOUNT
REMOVABILITY
REMOVABLE
REMOVABLE PRESSURE GAUGE WITH SUPERVISORY PRESSURED SWITCH
REMOVAL
REMOVAL EFFICIENCY
REMOVAL OF LIGHT COMPONENT
REMOVAL OF THE SITE INSTALLATIONS
REMOVAL ORDERS
REMOVE
REMOVE FROM
REMOVE TANNIN
REMOVE WATER FROM HYDRAULIC OIL
REMOVER
REMUNERATE
REMUNERATE FOR
REMUNERATION
REMUNERATION REPORT
REMUNERATIVE
REMUNERATIVELY
REMUNERATIVENESS
REMUNERATOR
REMYELINATION
RENAISSANCE
RENAISSANCE PATRONAGE
RENAL
RENAL CALCULUS
RENAL CELL CARCINOMA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید