simultaneeity

sa͡imʌlte͡iniiəti


فارسی

1 عمومی:: مقارنه‌، هم‌زمانی‌، با همی‌، تقارن‌، هم‌بودی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code