دیکشنری
staging
فارسی
1
عمومی
::
نمایش، چوب بست، اسكلت، رانندگی كالسكه، برصحنه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
STAGFLATION
STAGGARD
STAGGART
STAGGER
STAGGER AROUND
STAGGER FROM
STAGGER IN
STAGGER OUT
STAGGER UNDER
STAGGERED
STAGGERER
STAGGERING
STAGGY
STAGHORN SUMAC
STAGHOUND
STAGING
STAGING AREA
STAGIRITE
STAGNANCY
STAGNANT
STAGNATE
STAGNATION
STAGNATION POINT
STAGNATION PRESSURE
STAGNICOLOUS
STAGY
STAID
STAIDNESS
STAIN
STAIN WITH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید