دیکشنری
tightly
ta͡itli
فارسی
1
عمومی
::
سفت، محكم، تنگ، قایم
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TIGHT RACE
TIGHT SCHEDULE
TIGHT SHIP
TIGHT SPOT
TIGHT SQUEEZE
TIGHT TURN
TIGHTEN
TIGHTEN BELT
TIGHTEN ON
TIGHTEN ONE'S BELT
TIGHTEN THE SCREWS
TIGHTEN UP
TIGHTENER
TIGHTENING TORQUE
TIGHTFISTED
TIGHTLY
TIGHTNESS
TIGHTROPE
TIGHTS
TIGHTWAD
TIGHTWIRE
TIGRESS
TIGRIS
TIGRIS SALMON
TIIMOROUSLY
TIKE
TIL
TILBURY
TILE
TILE BASED GAME
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید