دیکشنری
Tigress
ta͡igɹɪs
فارسی
1
عمومی
::
(جش) ببرماده، ماده پلنگ
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TIGHTEN
TIGHTEN BELT
TIGHTEN ON
TIGHTEN ONE'S BELT
TIGHTEN THE SCREWS
TIGHTEN UP
TIGHTENER
TIGHTENING TORQUE
TIGHTFISTED
TIGHTLY
TIGHTNESS
TIGHTROPE
TIGHTS
TIGHTWAD
TIGHTWIRE
TIGRESS
TIGRIS
TIGRIS SALMON
TIIMOROUSLY
TIKE
TIL
TILBURY
TILE
TILE BASED GAME
TILE WORK
TILER
TILERING
TILERY
TILEWORK
TILL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید