داستان آبیدیک

unfounded


فارسی

1 عمومی:: بی پایه، بی اساس

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌ اساس‌، بی‌ پایه‌، بی‌ اصل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove ADV. completely, entirely, quite, totally, wholly | not altogether These claims were not altogether unfounded. | largely | manifestly

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code