دیکشنری
Aboriginal
æbəɹɪd͡ʒənəl
فارسی
1
عمومی
::
اهل یك اب و خاك، اصلی، بومی، سكنه اولیه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ABOLISHABLE
ABOLISHED
ABOLISHMENT
ABOLITION
ABOLITION OF SLAVERY
ABOLITIONISM
ABOLITIONIST
ABOMASUM
ABOMINABLE
ABOMINABLENESS
ABOMINABLY
ABOMINATE
ABOMINATION
ABONDANCE
ABONNE
ABORIGINAL
ABORIGINE
ABORIGINES
ABORNING
ABORSEMENT
ABORT
ABORTICIDE
ABORTIFACIENT
ABORTION
ABORTIONIST
ABORTIVE
ABORTIVE CENTROSOME
ABORTIVE INFECTION
ABORTIVE MEDICINES
ABORTIVENESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید