دیکشنری
Abortive
əbɔɹtɪv
فارسی
1
عمومی
::
عقیم، رشد نكرده، مسقط، بی ثمر، بی نتیجه
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ABOMINABLY
ABOMINATE
ABOMINATION
ABONDANCE
ABONNE
ABORIGINAL
ABORIGINE
ABORIGINES
ABORNING
ABORSEMENT
ABORT
ABORTICIDE
ABORTIFACIENT
ABORTION
ABORTIONIST
ABORTIVE
ABORTIVE CENTROSOME
ABORTIVE INFECTION
ABORTIVE MEDICINES
ABORTIVENESS
ABORTMENT
ABOUND
ABOUND IN
ABOUND WITH
ABOUT
ABOUT AS EXCITING AS WATCHING PAINT DRY
ABOUT AS HIGH
ABOUT BUSINESS
ABOUT FACE
ABOUT TIME
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید