دیکشنری
داستان آبیدیک
Ischmia
a͡it͡ʃmiə
فارسی
1
عمومی
::
كم خونی موضعی، (ischaemia) (طب) نقصان خون در عضو
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ISALLOBARIC
ISATIN
ISBN
ISCARIOT
ISCHAEMIA
ISCHEMIA
ISCHEMIC
ISCHEMIC HEART DISEASE (IHD)
ISCHIA TUBEROSITY
ISCHIADIC
ISCHIAL
ISCHIAL SPINE
ISCHIAL TUBEROSITY
ISCHIATIC
ISCHIUM
ISCHMIA
ISCHURETIC
ISCHURIA
ISCHURY
ISENTROPIC
ISENTROPIC EFFICIENCY
ISESCO
ISHMAEL
ISHMAELITE
ISIL
ISINGLASS
ISIS
ISLAM
ISLAMIC
ISLAMIC CITADEL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید