دیکشنری
ischury
ɪskhʊɹi
فارسی
1
عمومی
::
حبس بول، حبسپیشاب
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ISCARIOT
ISCHAEMIA
ISCHEMIA
ISCHEMIC
ISCHEMIC HEART DISEASE (IHD)
ISCHIA TUBEROSITY
ISCHIADIC
ISCHIAL
ISCHIAL SPINE
ISCHIAL TUBEROSITY
ISCHIATIC
ISCHIUM
ISCHMIA
ISCHURETIC
ISCHURIA
ISCHURY
ISENTROPIC
ISENTROPIC EFFICIENCY
ISESCO
ISHMAEL
ISHMAELITE
ISIL
ISINGLASS
ISIS
ISLAM
ISLAMIC
ISLAMIC CITADEL
ISLAMIC CONSULTATIVE ASSEMBLY
ISLAMIC EDUCATIONAL, SCIENTIFIC AND CULTURAL ORGANIZATION (ISESCO)
ISLAMIC REPUBLIC
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید