دیکشنری
داستان آبیدیک
Organography
ɔɹgənɑgɹəfi
فارسی
1
عمومی
::
عضو شناسی، اندام شناسی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ORGANIZATIONAL OUTCOME
ORGANIZATIONAL REALITY
ORGANIZATIONAL RESILIENCE CAPABILITY MODELR
ORGANIZATIONAL RETALIATORY BEHAVIOR
ORGANIZATIONAL SCHOLAR
ORGANIZATIONAL SETTING
ORGANIZATIONAL SIZE
ORGANIZATIONAL TENSION
ORGANIZATIONAL TRUST
ORGANIZATIONAL UNIT
ORGANIZATION'S CULTURE
ORGANIZE
ORGANIZED
ORGANIZER
ORGANIZING CATEGORIES
ORGANOGRAPHY
ORGANOLEPTIC
ORGANOLOGY
ORGANON
ORGANOPHILIC MONTMORILLONITE (OMMT)
ORGANOSILANE
ORGANUM
ORGANZA
ORGANZINE
ORGASM
ORGEAT
ORGIASTIC
ORGIES
ORGY
ORIEL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید