commissure

kəmɪʃəɹ


فارسی

1 عمومی:: مفصل‌، درز، بند، محل‌ تلاقی‌، پیوندگاه‌، سط‌ح‌ اتصال‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code