دیکشنری
داستان آبیدیک
corticated
kɔɹtəke͡itɪd
فارسی
1
عمومی
::
پوستی، پوست دار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CORSELET
CORSET
CORSET COVER
CORSETIERE
CORSICAN
CORSLET
CORTEGE
CORTES
CORTEX
CORTICAL
CORTICAL AROUSAL
CORTICAL BONE
CORTICAL REGIONS
CORTICAL VISUAL IMPAIRMENT
CORTICATE
CORTICATED
CORTICO THALAMIC
CORTICOBULBAR TRACT
CORTICOSPINAL TRACT
CORTICOSTEROID
CORTICOSTEROIDS
CORTIN
CORTISOL AWAKENING RESPONSE
CORTISONE
CORUNDUM
CORUSCANT
CORUSCATE
CORUSCATION
CORVEE
CORVETTE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید