دیکشنری
داستان آبیدیک
countervail
ka͡ʊntəɹve͡il
فارسی
1
عمومی
::
جبران كردن، خنثی كردن، برابری كردن با
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COUNTERREVOLUTION
COUNTERSCARP
COUNTERSHAFT
COUNTERSIGN
COUNTERSIGNATURE
COUNTERSINK
COUNTERSPY
COUNTERSUNK HEAD
COUNTERTENOR
COUNTERTOP
COUNTERTOPS
COUNTERTRACE
COUNTERTRADE
COUNTERTRANSFERENCE
COUNTERURBANIZATION
COUNTERVAIL
COUNTERVAILING DUTY
COUNTERVAILING DUTY (CVD)
COUNTERVIAL
COUNTERVIEW
COUNTERWEIGHT
COUNTERWORK
COUNTESS
COUNTING HOUSE
COUNTING ROOM
COUNTLESS
COUNTRIFIED
COUNTRY
COUNTRY CLUB
COUNTRY COUSIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید