crumblings

kɹʌmbəlɪŋz


فارسی

1 عمومی:: زوال‌ یافته‌، فاسد شده‌، چیز خرد شده‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code