دیکشنری
داستان آبیدیک
cruor
kɹuəɹ
فارسی
1
عمومی
::
دلمه خون، خون بسته
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRUMBLE UP
CRUMBLES
CRUMBLINGS
CRUMBLY
CRUMBY
CRUMMY
CRUMP
CRUMPED OUT
CRUMPLE
CRUMPLE UP
CRUMPLED ROSE LEAF
CRUNCH
CRUNCH DOWN
CRUNCH NUMBERS
CRUNCH TIME
CRUOR
CRUPPER
CRURAL
CRUS
CRUSADE
CRUSADE AGAINST
CRUSADE FOR
CRUSADER
CRUSE
CRUSH
CRUSH AGAINST
CRUSH CAPACITY
CRUSH DOWN
CRUSH HAT
CRUSH IN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید