دیکشنری
داستان آبیدیک
encephaloid
ɪnsɛfəloɪd
فارسی
1
عمومی
::
شبیه مغز، مخ مانند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ENCAPSULATE
ENCAPSULATION
ENCAPSULATION EFFICIENCY
ENCASE
ENCASE IN
ENCASEMENT
ENCASH
ENCAUSTIC
ENCAUSTIC TILE OR BR
ENCEINTE
ENCEPHALIC
ENCEPHALITIS
ENCEPHALOCELE
ENCEPHALOGRAM
ENCEPHALOGRAPH
ENCEPHALOID
ENCEPHALOMYELITIS
ENCEPHALON
ENCEPHALOPATHY
ENCHAIN
ENCHAINMENT
ENCHANT
ENCHANT WITH
ENCHANTED
ENCHANTER
ENCHANTING
ENCHANTINGLY
ENCHANTMENT
ENCHANTRESS
ENCHASE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید