داستان آبیدیک

enchant


فارسی

1 عمومی:: سحر کردن، شیفته کردن، مفتون کردن، مسحور کردن، افسون کردن

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سحر كردن‌، مسحور شدن‌، افسون‌ كردن‌، جادو كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb cast a spell, delight: Hawaii will enchant all who visit., verb charmed: She enchanted the young men.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code