دیکشنری
داستان آبیدیک
excuseless
ɪkskjusləs
فارسی
1
عمومی
::
نبخشیدنی، بهانه برمدار، عذرناپذیر، نامعذور
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXCURRENT
EXCURSE
EXCURSION
EXCURSIONIST
EXCURSIVE
EXCURSIVELY
EXCURSUS
EXCUSABLE
EXCUSABLY
EXCUSATORY
EXCUSE
EXCUSE FOR
EXCUSE FROM
EXCUSE ME
EXCUSE MY FRENCH
EXCUSELESS
EXCUSER
EXCUSS
EXEAT
EXECRABLE
EXECRABLY
EXECRATE
EXECRATION
EXECRATIVE
EXECRATORY
EXECUTABLE
EXECUTABLE STATEMENT
EXECUTANT
EXECUTE
EXECUTE CYCLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید