دیکشنری
داستان آبیدیک
exsanguinate
ɪkssæŋgwɪne͡it
فارسی
1
عمومی
::
خون گرفتن از، بی خون كردن، خون كشیدن از
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPUNGE
EXPUNGE FROM
EXPURGATE
EXPURGATE FROM
EXPURGATION
EXPURGATORIAL
EXPURGATORY
EXPURGATORY INDEX
EXQUISITE
EXQUISITE PAIN
EXQUISITE PLEASURE
EXQUISITE TALENT
EXQUISITE TASTE
EXQUISITELY
EXQUISITENESS
EXSANGUINATE
EXSANGUINE
EXSCIND
EXSECT
EXSECTION
EXSERT
EXSERTED
EXSIBILATE
EXSICCANT
EXSICCATE
EXSICCATIVE
EXSIND
EXSPUITION
EXSTROPHY
EXSUFFLATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید