دیکشنری
exsert
ɪksɜɹt
فارسی
1
عمومی
::
بیرون دادن، جلو دادن، برامده بودن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPURGATORIAL
EXPURGATORY
EXPURGATORY INDEX
EXQUISITE
EXQUISITE PAIN
EXQUISITE PLEASURE
EXQUISITE TALENT
EXQUISITE TASTE
EXQUISITELY
EXQUISITENESS
EXSANGUINATE
EXSANGUINE
EXSCIND
EXSECT
EXSECTION
EXSERT
EXSERTED
EXSIBILATE
EXSICCANT
EXSICCATE
EXSICCATIVE
EXSIND
EXSPUITION
EXSTROPHY
EXSUFFLATE
EXTACY
EXTANT
EXTANT LITERATURE
EXTATIC
EXTEMPORAL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید