former

fɔɹməɹ


فارسی

1 عمومی:: سابق‌، جلوی‌، تشكیل‌ دهنده‌، قبل‌، قالب‌ گیر، پیشین‌، در

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. previous: We visited with the former president.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code