دیکشنری
داستان آبیدیک
formfitting
fɔɹmfɪtɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
بشكل بدن، مطابق طرح بدن، چسبان ببدن، ظاهری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FORMALLY
FORMANT
FORMANT FREQUENCY STRUCTURE
FORMAT
FORMATE
FORMATION
FORMATIONS
FORMATIVE
FORMATIVE ASSESSMENT
FORMATIVE EVALUATION
FORMATTED
FORMATTING
FORMEE
FORMER
FORMERLY
FORMFITTING
FORMIC
FORMIC ACID
FORMICA
FORMICARM
FORMICARY
FORMICATION
FORMIDABILITY
FORMIDABLE
FORMIDABLENESS
FORMIDABLY
FORMLESS
FORMLESSNESS
FORMMAL
FORMMAL LANGUAGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید