داستان آبیدیک

fruitless


فارسی

1 عمومی:: بی‌ میوه‌، بی‌ ثمر

شبکه مترجمین ایران

2 :: بی ثمر

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove, seem | render sth Dunbar's departure rendered the whole operation quite fruitless. ADV. quite, utterly | largely | apparently

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code