دیکشنری
داستان آبیدیک
immolate
ɪməle͡it
فارسی
1
عمومی
::
قربانی شدن، كشته شده، فدایی، فدا كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMMIXTURE
IMMOBILE
IMMOBILISER
IMMOBILITY
IMMOBILIZATION
IMMOBILIZE
IMMOBILIZED
IMMOBILIZED ENZYMES
IMMODERACY
IMMODERATE
IMMODERATELY
IMMODERATION
IMMODEST
IMMODESTLY
IMMODESTY
IMMOLATE
IMMOLATION
IMMOLATOR
IMMORAL
IMMORALITY
IMMORALLY
IMMORTAL
IMMORTALISM
IMMORTALITY
IMMORTALIZATION
IMMORTALIZE
IMMORTALIZED
IMMORTALLY
IMMORTELLE
IMMOTILE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید