imperviable

ɪmpɜɹva͡iəbəl


فارسی

1 عمومی:: مانع‌از دخ، نم‌ناپذیر، بی‌اعتنا، سرایت‌ناپذیر، راه‌مده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code