دیکشنری
داستان آبیدیک
interdictory
ɪntəɹdɪktəɹi
فارسی
1
عمومی
::
متضمننهی، بازدارنده، نهیامیز، نهیكننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERCURREACE
INTERCURRENT
INTERCYCLE
INTERDENOMINATIONAL
INTERDENTAL
INTERDENTAL CONSONAN
INTERDENTAL SPACE
INTERDEPARTMENTAL
INTERDEPEND
INTERDEPENDENCE
INTERDEPENDENCY
INTERDEPENDENT
INTERDICT
INTERDICTION
INTERDICTIVE
INTERDICTORY
INTERDIGITAL
INTERDIGITATE
INTERDISCIPLINARITY
INTERDISCIPLINARY
INTERESDE MOTIVE
INTEREST
INTEREST ARTICULATION
INTEREST BEARING
INTEREST BEARING NOTE
INTEREST BEARING NOTES
INTEREST CHARGE
INTEREST COSTS
INTEREST COVERAGE RATIO
INTEREST DECLARATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید