داستان آبیدیک

neurotic


فارسی

1 عمومی:: نژند، عصبی‌، ادم‌ عصبانی‌، دچار اختلال‌ عصبی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روان رنجورانه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. overanxcious: He became neurotic about punctuality. noun marked by signs of mental instability: We all thought she was a neurotic.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code