دیکشنری
داستان آبیدیک
orientally
ɔɹientəli
فارسی
1
عمومی
::
بسبكشرقیها، بشیوهخاوریان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ORGASM
ORGEAT
ORGIASTIC
ORGIES
ORGY
ORIEL
ORIENT
ORIENT TO
ORIENTAL
ORIENTAL AMBER BALSAMIC
ORIENTAL MEDICINE
ORIENTALISM
ORIENTALIST
ORIENTALIST SCHOLAR
ORIENTALIZE
ORIENTALLY
ORIENTATE
ORIENTATED
ORIENTATION
ORIENTATION CRITERION
ORIENTED
ORIENTED GRADIENTS
ORIENTED STRAND BOARD
ORIFICE
ORIFICE OF THE STOMA
ORIFICE PLATE
ORIFLAMME
ORIGAMI
ORIGANUM
ORIGANY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید