داستان آبیدیک

ornamental

ɔɹnəmentəl


فارسی

1 عمومی:: گیاه‌تزئینی‌، ارایشی‌، تزئینی‌، گیاه‌ارایشی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. highly, very a plant which is highly ornamental in flower | purely The turrets are purely ornamental.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code