دیکشنری
داستان آبیدیک
Implausibility
ɪmplɔzəbɪlɪti
فارسی
1
عمومی
::
ناپسندی، ناموجه بودن، غیر قابل قبولی، غیر مقبولی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPLACABLE
IMPLACABLY
IMPLACENTAL
IMPLACENTALIA
IMPLANT
IMPLANT ABUTMENT
IMPLANT BORNE
IMPLANT DENTISTRY
IMPLANT IN
IMPLANT PLACEMENT
IMPLANT SUPPORTED
IMPLANT THERAPY
IMPLANTATION
IMPLANTATION BLEEDING
IMPLANTOLOGY
IMPLAUSIBILITY
IMPLAUSIBLE
IMPLEAD
IMPLEDGE
IMPLEMENT
IMPLEMENTAL
IMPLEMENTATION
IMPLEMENTATION CONTROL
IMPLEMENTATION DESIGNS
IMPLEMENTATION INTENTION
IMPLEMENTATION NEXUS
IMPLEMENTATION OF THE SALES PROGRAM
IMPLEMENTATION PHASE
IMPLEMENTATION PLAN
IMPLEMENTATION STRUCTURE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید