impledge

ɪmplɪd͡ʒ


فارسی

1 عمومی:: پیاده‌شط‌رنج‌، رهن‌دادن‌، رهن‌، گرو گذاشتن‌، گرو، پیاده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code