دیکشنری
داستان آبیدیک
Vacate
ve͡ike͡it
فارسی
1
عمومی
::
تعطیل كردن، تهی كردن، خالی كردن، تخلیه كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UZBEK
UZBEKISTAN
UZBEKISTANI
UZI
V
V DAY
V FACTOR
V GROOVE
VA
VACANCY
VACANT
VACANT HOURS
VACANT LOT
VACANTLY
VACANTNESS
VACATE
VACATION
VACATION 3 MONTHES L
VACATION PAY
VACATIONER
VACATIONIST
VACCINAL
VACCINATE
VACCINATE AGAINST
VACCINATE WITH
VACCINATION
VACCINATOR
VACCINE
VACCINE BOVINE
VACCINE POINT
معنیهای پیشنهادی کاربران
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
عبارت داخل کار را وارد کنید