دیکشنری
داستان آبیدیک
vaccinator
væksəne͡itəɹ
فارسی
1
عمومی
::
ابلهكوب
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VACANT HOURS
VACANT LOT
VACANTLY
VACANTNESS
VACATE
VACATION
VACATION 3 MONTHES L
VACATION PAY
VACATIONER
VACATIONIST
VACCINAL
VACCINATE
VACCINATE AGAINST
VACCINATE WITH
VACCINATION
VACCINATOR
VACCINE
VACCINE BOVINE
VACCINE POINT
VACCINIA
VACCINOPHOBIA
VACCUME VESSELS
VACIE
VACILLANT
VACILLATE
VACILLATE BETWEEN AND
VACILLATINGLY
VACILLATION
VACILLATORY
VACUIST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید