دیکشنری
داستان آبیدیک
conchoscope
kɑnkoskop
فارسی
1
عمومی
::
بینی بین، دربان، سرایدار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONCESSION
CONCESSION PERIOD
CONCESSIONAIRE
CONCESSIONARY
CONCESSIONARY RIGHTS
CONCESSIONER
CONCESSIVE
CONCH
CONCHA
CONCHIFEROUS
CONCHING
CONCHOIDAL
CONCHOLOGICAL
CONCHOLOGIST
CONCHOLOGY
CONCHOSCOPE
CONCIERGE
CONCILIAR
CONCILIATE
CONCILIATION
CONCILIATIVE
CONCILIATOR
CONCILIATORY
CONCINNITY
CONCISE
CONCISE NESS
CONCISELY
CONCISION
CONCLAVE
CONCLUDE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید