دیکشنری
conciliative
kənsɪlie͡itɪv
فارسی
1
عمومی
::
استمالت میز، صلح میز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONCESSIONER
CONCESSIVE
CONCH
CONCHA
CONCHIFEROUS
CONCHING
CONCHOIDAL
CONCHOLOGICAL
CONCHOLOGIST
CONCHOLOGY
CONCHOSCOPE
CONCIERGE
CONCILIAR
CONCILIATE
CONCILIATION
CONCILIATIVE
CONCILIATOR
CONCILIATORY
CONCINNITY
CONCISE
CONCISE NESS
CONCISELY
CONCISION
CONCLAVE
CONCLUDE
CONCLUDING
CONCLUDING UNSCIENTIFIC POSTSCRIPT
CONCLUSION
CONCLUSIONS
CONCLUSIVE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید