دیکشنری
داستان آبیدیک
flatware
flætwɛɹ
فارسی
1
عمومی
::
ظروف مسطح، ظروف لب تخت، ظروف نقرهای سر میز
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLATTERER
FLATTERING
FLATTERINGLY
FLATTERY
FLATTERY WILL GET YOU NOWHERE
FLATTING
FLATTISH
FLATTOP
FLATULENCE
FLATULENCY
FLATULENT
FLATULENTLY
FLATUOSITY
FLATUOUS
FLATUS
FLATWARE
FLATWAYS
FLATWISE
FLATWORM
FLAUNT
FLAUNTINGLY
FLAUNTY
FLAUTANDO
FLAUTIST
FLAVANOL
FLAVANONE
FLAVESCENT
FLAVONE
FLAVOR
FLAVOR BOOSTER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید