forsaken

fɔɹse͡ikən


فارسی

1 عمومی:: ترك‌ كردن‌، ترك‌ گفتن‌، ول‌ كردن‌، واگذاشتن‌، دست‌ كش

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code