دیکشنری
immemorially
ɪməmɔɹiəlli
فارسی
1
عمومی
::
چنانكهنتوانبیاد اورد، بطور خیلیقدیم
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMMEDIATE
IMMEDIATE ACCESS
IMMEDIATE ADDRESS
IMMEDIATE ADDRESSING
IMMEDIATE DAMAGE
IMMEDIATE OCCUPANCY
IMMEDIATE OPERAND
IMMEDIATE RECOGNITION
IMMEDIATE RELIEF
IMMEDIATE SELECTION
IMMEDIATELY
IMMEDIATENESS
IMMEDICABLE
IMMELODIOUS
IMMEMORIAL
IMMEMORIALLY
IMMENSE
IMMENSELY
IMMENSENESS
IMMENSITY
IMMENSURABLE
IMMERGE
IMMERGECE
IMMERGENCE
IMMERSE
IMMERSE IN
IMMERSED IN DEBT
IMMERSED IN THINKING
IMMERSION
IMMERSION WEEK
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید