immediateness

ɪmidiətnəs


فارسی

1 عمومی:: بیواسط‌گی‌، فوریت‌، بیدرنگی‌، عدم‌واسط‌ه‌یا فاصله‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code